الجمعة 23 شَوّال 1445 - جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳


گزیده الکلام …؛ قضيه محمود افغان و عاقبت ظالمین

قضيه محمود افغان و عاقبت ظالمین

در تاريخ سنه 1135 كه محمود افغان بر اصفهان مسلّط شد و شاه سلطان حسين ناچار تاج سلطنت را تفويض او نمود، سه سال او در ايران حكومت كرد. در آخر امر سودا بر مزاجش غلبه كرد كه به هر كس گمان بد ببردى و به اندك چيزى از جاى جستى. و اگر يكى از دوستانش نزد وى شدى پنداشتى كه اراده قتل او را دارد. در اين حالت بود كه خبر آوردند كه صفى ميرزا پسر بزرگ شاه سلطان حسين از اصفهان گريخت. او بدون اينكه به تحقيق مطلب بپردازد حكم كرد جميع فرزندان خانواده سلطنت را جز شاه سلطان حسين به قتل رسانند. پس جميع شاهزادگان را در يكى از صحن هاى عمارت جمع كردند. محمود خود با يك دو نفر از خواص خود به قتل ايشان پرداخت.

از شيخ محمّد على حزين نقل كرده‏اند كه 39 نفر شاهزاده در آن روز شربت ممات چشيدند. دو طفل كه از همه خُردتر بود به شاه سلطان حسين پناه بردند. پدر، فرزندان را در آغوش خود گرفت؛ محمود قدم پيش گذاشت، خنجر بر بازوى سلطان حسين آمد، خون جارى شد. محمود با همه بى‏رحمى، غضبش تسكين يافت و آن دو طفل از چنگ اجل رستند. ولكن محمود از عمرش برخوردار نشد، بلكه در اثر اين ستم كه بر آن اسيران محترم كرد گرفتار مرضى گرديد كه بالأخره به ديوانگى سخت كشيد، به طورى كه گوشت بدن خود را مى‏كند و مى‏خورد.

افغانها كه حال وى را بدين منوال ديدند عموزاده او اشرف را به سلطنت اختيار كردند. او نيز در تخت سلطنت ننشست تا اينكه جنازه وى را در پيش او گذاشتند، آنگاه نشست. چون محمود پدر او را به دست خود كشته بود، لهذا عداوت وى را در دل داشت و منتظر فرصت بود. اين بود كه در تخت ننشست تا اينكه انتقام از او كشيد، و بعد حكم كرد كه مادر محمود يك شب با همان كشتگان در ميدان به سر برد. و آنگاه جسدهاى آنها را با احترام به قم فرستاد كه در جوار حرم حضرت معصومه به خاك سپردند.

اشرف نير چهار سال حكومت كرد. بعد نادر آمد او را از ايران بيرون كرد. او نيز هنگام بيرون شدن از اصفهان، شاه سلطان حسين را كشت آنگاه راه فرار پيش گرفت. نادر بعد از آنكه افغانيها را مستأصل و خاك ايران را از لوث وجود آنان پاك كرد امر كرد كه قبر محمود را ويران نموده مزبله‏اش كردند؛ ظالم و مظلوم در همين منزل كه منزل اوّل آخرت است راهشان از هم جدا شد.

چنان‏كه ديديد كه قبر محمود مزبله گرديد اما قبور آنها مزار بسيارى از ستمديدگان از اولاد ائمه علیهم السلام است كه خودشان از ترس ستمكاران در گوشه و كنار، متوارى شده نتوانسته‏اند آفتابى بشوند؛ ولكن قبور آنها با قبه و بارگاه چون آفتاب درخشان گرديده [است]. اما از قبور آنهايى كه ستم در حق آنها كردند اصلاً خبرى و اثرى نيست.

باز اقبالشان آورده كه از قبور آنها خبرى نيست والاّ جز لعن نصيب ديگرى نداشتند. مثلاً هارون الرشيد كه از جاى قبر وى مردم خبردار شده‏اند اين است كه در بالاى سر مبارك حضرت ثامن الائمه (سلام الله عليه) يادش مى‏كنند، نه تنها او را بلكه مأمون را هم رديف وى كرده با صداى بلند مى‏گويند بر هارون و مأمون لعنت. و مخصوصاً اين لعنت را در هنگام عبور از تنگناى بالاسر مبارك حواله مى‏دهند چون وسط بقعه را جسد ناپاك هارون اشتغال نموده بود؛ بدين لحاظ قبر شريف در كنار، واقع شده بالا سر تنگ شده اين است كه هنگام عبور از آنجا بر باعث اين تنگى
كه هارون و مأمون باشند لعنت مى‏فرستند.

از قضا در قم نيز قبر شريف در كنار بقعه واقع شده، وجه آن هم شايد اين باشد كه در قديم، بقعه حضرت معصومه كوچك بوده و در جنب آن نيز به طورى كه از تاريخ قم درمى‏آيد بقعه ديگرى بوده؛ بعد خواسته‏اند كه آن دو قبه كوچك را بردارند و قبه بزرگى روى قبور هر دو بقعه كوچك بنا كنند، و چون بقعه حضرت معصومه در جنوب بوده و بقعه ديگر در شمال، لهذا اين قبه را روى قبور هر دو بقعه كوچك قرار دادند؛ بدين لحاظ قبر حضرت معصومه در طرف جنوب اين بقعه واقع شد. و چون عمده، قبر حضرت معصومه بود كه مورد توجه عمومى بود بقيه در تحت الشعاع بودند، اين است كه مرور زمان، صورت قبور آنها را از بين برد و همه اين بقعه و اوراق، مخصوص قبر مطهر حضرت معصومه گرديد. پس بر كنار واقع شدن قبر شريف به نظر نگارنده اين است.

حالا بعضى از زوار، نظر به عادتى كه در بالاى سر قبر مبارك حضرت رضا عليه‏السلام يادى از هارون و مأمون مى‏كنند در حرم قم نيز در بالاى سر ياد مى‏كنند، به گمان اينكه از آداب عبور از تنگناى هر مزار لعن هارون و مأمون است. اين هم از خوشبختى آنها است كه مورد يادبود زوار در هر دو بقعه مى‏شوند.

برو بالاتر آثار ظلم يزيد و مظلومى حضرت سيّد الشهدا عليه‏السلام را ملاحظه كن. قبر يزيد [را] در شام ببين كه زباله گاه عمومى گرديده. و آنگاه مرقد پاك حضرت سيّد الشهدا عليه‏السلام به جاى خود كه مطاف شيعه و بلكه زيارتگاه همه فرق اسلام گرديده است. مقام رأس مبارك آن حضرت را ملاحظه كن كه در چهار نقطه مصر و شام و نجف و كربلا زيارتگاه و محل توجه عموم گرديده [است] با اينكه سر مبارك [حضرت فقط ] يكى از آن امكنه را مشرف فرموده ولى هر چهار نقطه به احتمال اينكه سر مبارك، آنجا دفن شده متبرك گرديده است. آنها نيز به جاى خود كه به قول اهل علم هر يك طرف علم اجمالى است.