1. كتاب صوم/سال اول 86/7/29 مسائل اصلی در بحث صوم
باسمه تعالي
كتاب صوم/سال اول : شماره 1 تاریخ : 86/7/29
مسائل اصلی در بحث صوم
بحث صوم دو سه تا مسئله اصلي دارد كه اينها قبلا بايد بررسي شود و بعد به جزئيات بعدي پرداخته شود.
مسئله اول
1.تقسیم اول
يك مسئله اين است كه، افعال راتقسيم كردند به، افعال قصدي و غير قصدي. بعضي افعال تحقق خارجيش بدون قصد عنوان محقق نمي شود. مثل تعظيم كردن،كسي اگر خم شده به حد ركوع رفت تا يك چيزي را از زمين بردارد به آن تعظيم گفته نميشود. تعظيم يعني، به قصد بزرگداشت طرف مقابل خم بشود، به حد ركوع يا به سجده بيفتد ميشود تعظيم. عنوان عنواني است قصدي.
و امّا افعال غير قصدي:بعضي کارها قصدي نيست. مثلاً، شستن يك چيزي. اين قصدي نيست. چه انسان قصد شستن داشته باشد يانداشته باشد، در خواب بشويد، غفلتاً بشويد، شستن صدق ميكند.
2.تقسیم دوم
يك تقسيم ديگر اينكه، بعضي از افعال عبادي و بعضي توصلي هستند. تعبير تعبدي ميكنيم چون هم رايجتر است و هم بهتر است. يعني بعضي از افعال هست كه در ثبوت امرش قصد قربت اخذ شده و بدون قصد قربت امرش ساقط نميشود. و بعضي از افعال هستند كه بدون قصد قربت هم تحقق پيدا ميكند. كه به آن افعال توصلي ميگويند كه در ثبوت آن افعال قصد قربت معتبر نيست.
البته در تعريف توصلي و تعبدي يك اختلافي بين مرحوم آخوند صاحب كفايه و ديگران هست اين را هم بعدا اشاره ميكنيم. عقيده ايشان اين است كه بين تعبدي و توصلي در متعلق امر اختلاف نيست. اخذ قصد قربت در متعلق نميشود. بلكه اختلاف در خود امر است. در بعضي از افعال بدون قصد قربت امر ساقط نميشود هر چند متعلقي را كه تحت امر داخل شده تحقق خارجي هم پيدا كند و بعضي از افعال هستند كه بدون قصد قربت هم متعلق كه آمد امر ثابت ميشود.اين عقيده مرحوم آخوند است ولي عدهاي ديگر كه ما هم با آن عده موافقيم، گفتهاند: اختلاف بين تعبدي و توصلي در متعلق است يكي از اينها، متعلقش عبارت از قصد قربت است و ديگري نه. مرحوم آخوند ميفرمايند محال است قصد قربت در متعلق اخذ بشود، اختلاف بين اينها در سقوط غرض و سقوط امر است. ما عرض ميكنيم اشكالي ندارد همان قصد قربت اگر اخذ شد مي شود عبادي و اگر نشد ميشود توصلي. اينها يك بحثهاي كلي است كه در كفايه و جاهاي ديگر آمده است
مسئله دوم
ملاک ضروریات دین:
يك بحث ديگري هم هست كه آيا صوم جزء عبادات است و وجوب صوم جزء ضروريات دين است يا نه؟ آن وقت راجع به اينكه ملاك ضروري چي هست؟ آيا انكار ضروري موجب كفر ميشود يا نميشود؟ اين يك بحث مفصلي است. آيا به طور مطلق انكار ضروري موجب كفر ميشود و يا قيد دارد. اگر كسي انكار كند كفر ميآورد يا بگوييم كه اصلاً نه انكار ضروري و نه انكار يقيني هيچ كدام كفر نميآورد، فقط انكار توحيد و انكار رسالت پيغمبر اكرم(ص) منشأ كفر ميشود. كفري كه احكام مخصوصي در شرع دارد مثلاً از مسلمان ارث نميبرد، نجس هست. مرتد اگر شده باشد كشته ميشود. خيلي احكام خاصي كه براي كافر هست. ملاك كفر چيه؟ آيا انكار ضروري هم كافر است يا انكار يقيني فقط كافراست.
بنابراين، بحث اين است كه كافر به چه كسي گفته ميشود.اگر كسي بگويد نماز دروغ است، روزه دروغ است، حج دروغ است، ولي به پيامبر هم اعتقاد داشته باشد و به وحدانيت خداوند هم قائل بشود آيا كافر هست يا نيست؟ كه انشاء الله در جلسه آتي بحث خواهد شد.
«و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين»