از مرحوم آیت الله سید احمد زنجانی
-
گزیده الکلام…؛ سفارش اکید اسلام به زکات
سفارش اکید اسلام به زکات اين زكات كه خداوند در قرآن شريف، در هر چند ورق، اسم آن را برده و آن را با نماز، دوش به دوش آورده؛ ولى در خارج، وجودش خيلى كم است. حتّى لفظش هم از زبان مبلّغين اسلامى افتاده. مثلاً قم كه از مراكز مهمّ ديانت است، هم در خودش […]
-
گزیده الکلام …؛ رحمت واسعه الهيّه
رحمت واسعه الهيّه يكى از راجه هاى هند، به كربلا مى رفت؛ يكى از خدّام آستانه، از او استقبال كرده، مهار شتر كجاوه او را كشيد. در اين اثنا، سائلى از وى سؤال كرد. خادم خواست او را ردّ كند، گفت: توى كجاوه كسى نيست. راجه شنيد، پوشش كجاوه را بلند كرد و گفت: پس […]
-
گزیده الکلام …؛ تعجّب از سعدى
تعجّب از سعدى تعجّب از سعدى است كه اگر اين قصّه راست باشد، مى گويند: به او گفتند چرا درباره اهل بيت شعر نمى گويى و حال آن كه به هر بيتش، يك بيت در بهشت مى دهند؟! گفت: بلى، روايت در اين باب وارد است؛ من هم براى اينكه يك بيت در بهشت به […]
-
گزیده الکلام …؛ علم کیمیا
علم کیمیا شخصى به دعوى علم كيميا، مردى را گرفتار دام خود كرد؛ پس، او هر چه اندوخته داشت، اين به بهانه ياد دادن كيميا از دستش ربود و آن گاه، به او نسخه داد كه از آن كيميا درست كند؛ ولى شرط كرد كه در تركيب اجزاى آن، بايد خرگوش نيارد؛ والّا، خيال خرگوش، […]
-
گزیده الکلام …؛ حيله بازى
حيله بازى در طهران، شخصى در خيابان مى رفت، ديد دو نفر با هم راه مى روند. يكى به ديگرى گفت: سر چهارراه، زنى از درشكه پياده مى شد، انگشترى از دستش پرت شد؛ هر چه جست، پيدا نكرد. مى گفت: نگينش، الماس بود، صد تومان و خردهاى خريده بودم. بعد از چند قدم، مردى […]
-
گزیده الکلام …؛ طمع
طمع يكى از رفقا، از يكى از آشنايان خود نقل كرد كه: من در طهران، از پس كوچه مىرفتم، ديدم مردى به جلوى من آمد، راه بازار را از من پرسيد. نشانش دادم. در اين اثنا، شخصى رسيد و از وى پرسيد: در بازار چه كار دارى؟ گفت: من روسى هستم.[1] چند روز است در […]
-
گزیده الکلام …؛ آشیانه سنونو در چین
آشیانه سنونو در چین حضرت امير (علیه السلام) مىفرمايد: «بر مركب طمع سوار نشويد تا شما را بر مهالك وارد نمايد». [1] بعضى چيزهاى خطرى هست كه به جز مركب طمع نمىتواند به دست آورد؛ مثل آشيانه سنونو كه چينىها در تحصيل آن، خود را به مهالك مىاندازند. سنونو، نوعى از پرستوك است كه بزرگان […]
-
گزیده الکلام …؛ تسلط امير كبير در امور
تسلط امير كبير در امور ميرزا محمّدتقى خان امير كبير، حسب نقل آقا ميرزا عبداللّه كه از جدّش نقل كرد: منشى همين محمّدخان امير نظام بوده؛ بعد، ترقّى كرده، حائز رتبه وزارت و بلكه فوق آن گرديد، به نحوى كه ذهن ناصرالدين شاه از آن مشوب شد. اين بود كه فوّاره وجود او از بلندايش […]